loading...
ضدماسون
admin بازدید : 249 پنجشنبه 25 اسفند 1390 نظرات (0)

« فراماسونری: دجال آخرالزمان- بخش دوازدهم»

امروزه فراماسونرها، با تبلیغ نبرد کذایی آرماگدون تلاش دارند تا مردم آمریکا و اسراییل و دیگر نقاط جهان را با خود همراه کنند و به آن ها بقبولانند که قبل از بازگشت مسیح (ع)، باید اسراییل وجود داشته باشد و معبد سلیمان ساخته شود. با این حربه، آن ها سعی می کنند تا با تلاش اوانجلیکال ها و یهودیان صهیونیست، به هدف خود برسند و بعد از ساخت معبد سلیمان و تشکیل حکومت جهانی شیطانی، مسأله ی بازگشت مسیح را به فراموشی سپارند.

نکته ی مهم در مورد اوانجلیکال ها،  این  که  عده ی  زیادی  از  آن ها  واقعاً  فریب خورده اند و به این مسأله اعتقاد پیدا کرده اند که مسیح (ع) با همان شرایطی که در مکاشفات یوحنا ذکر شده است، باز می گردد، ولی سردمداران اوانجلیکال ها که بسیاری از آن ها با فراماسونری واضحاً ارتباط دارند، با فریب به آنها القا کرده اند که برای ظهور مسیح (ع) باید اسرائیل نیل تا فرات تشکیل شود و ...

بدین ترتیب می توان گفت که اکثر جمعیت اوانجلیکال ها فریب خورده اند و مقصر اصلی در این مسایل، رهبران مذهبی آن ها هستند که به دلیل ارتباط قوی با فراماسونری،(234)  در لباس مذهب به جنگ با خدا برخاسته اند و عده ی زیادی را با فریبکاری، با خود همراه ساخته اند. این فریبکاری تا بدان حد فراگیر شده است که امروزه جهانگردان و توریستهای بی شماری از دشت آرماگدون دیدن می کنند(235) که این مطلب نشان دهنده ی توفیق این سیاست در آمریکا و اسراییل می باشد.

لازم به ذکر است که ترویج مسیحیت نوانجیلی در ایران و کشورهای دیگر نیز دسیسه ای است که فراماسونرها برای تبلیغ آرماگدون و آماده سازی افکار عمومی برای این جنگ، از آن استفاده می کنند تا به خیال خام خود در این جنگ، آخرین بارقه های امید مسلمانان و سایر خداپرستان آزاده را خاموش نمایند.


عکس راست: تصویری از دشت هرمجدون در اسراییل, که هر ساله مورد بازدید گردشگران قرار می گیرد.
عکس چپ: نبرد کذایی آرماگدون در تخیل یک نقاش اوانجلیکال


نکته ی عجیب در مورد جنگ کذایی آرماگدون این که، این جنگ از سوی بهاییان نیز مورد توجه واقع شده است. این فرقه ی ضاله که ارتباط آن با شبکه ی جهانی فراماسونری در بخش های قبلی این مقاله اثبات شد، نبردی را که در سال 1918 (نزدیک پایان جنگ جهانی اول)، در سرزمین « مجدو » واقع در فلسطین اشغالی بین ارتش بریتانیا و امپراطوری عثمانی روی داد و به پیروزی بریتانیا انجامید را جنگ معروف آرماگدون می دانند و آن را تقدیس می کنند؛ چرا که این نبرد موجب شد تا دست عثمانیان از عبدالبها (یکی از رهبران بهاییت) کوتاه شود و وی بتواند از مجازات اعدامی که برایش در نظر گرفته شده بود، بگریزد.(236)

بعد از ذکر مطالب فوق درباره ی آرماگدون، خاطر نشان می شویم که نبرد آرماگدون، همان نبرد قرقیسیای روایات اسلامی نیست. بعضی از محققین مسلمان، به اشتباه آرماگدون و نبرد قرقیسیا را یکی می دانند، در حالی که این طور نیست و این بینش خطرناک است و به  اعتقادات  و  اهداف  اوانجلیکال ها،  صهیونیست ها  و  فراماسونها  مشروعیت می بخشد.

آرماگدون نبردی است که در نزدیکی حیفا و در اسرائیل (البته بنا بر تبلیغات صهیونیست ها) انجام می شود،(237) در حالی که نبرد قرقیسیا، بنا بر احادیث و روایات بسیاری از ائمه، نبردی است که در منطقه ای در شمال شرقی سوریه، جنوب ترکیه و شمال غربی عراق و با هدف تصاحب گنجی که فرات آن را نمایان کرده (نفت؟)، انجام می شود. نبرد قرقیسیا، بین گروه های شر انجام می شود و جنگی است که خداوند برای از بین بردن ظالمان قرار داده تا همدیگر را از بین ببرند(238) و در روایات اسلامی، توصیه شده که مسلمانان بالاخص شیعیان در این جنگ دخالت نکنند. مقایسه ی بسیار خوبی به قلم آقای حمید محمدی، در مورد این  دو  جنگ  صورت  گرفته  است  که  خلاصه ی  آن  را  در  جدول  زیر  ملاحظه می فرمایید:(239)



ویژگیها و اوصاف

نبرد قرقیسیا

واقعه آرماگدون

1.1 موقعیت جغرافیایی

منطقه ی مرزی عراق، ترکیه و سوریه

20 مایلی جنوب شرقی حیفا در بیت المقدس

1.2 منابع پیشگویی

روایات اسلامی متعدد وصریح در کتب فریقین

تفسیرهای بی مبنا از یک عبارت از کتاب مقدس

1.3 نحوه ی جنگیدن

درگیری با سلاح های روز و کشته های بسیار

جنگ بزرگ هسته ای با تعداد کشته ی غیر قابل باور

1.4 انگیزه ی رویارویی

درگیری برای تصاحب ثروتی که زیر فرات بوده

جنگ میان دو سپاه موسوم به حق و باطل!


1.5 زمان جنگ

5 ماه قبل از ظهور حضرت مهدی علیه السلام

در آستانه ی ظهور حضرت مسیح علیه السلام

پس از بازسازی معبد سلیمان و تولد گوساله ی سرخ موی

1.6 طرفین درگیر

مجموعه ای از حكام جاه طلب و حریص

(سفیانی, ترکها و رومیان (شاید روسهاو غربیان) و سپاهی از مصر)

دو سپاه خیر و شر؛ یهودیان و حامیان مسیحی

کفار(=کمونیستهای روسیه , چین و کوبا)،

مشرکان (= اعراب و شیعیان ایران) و سپاه خیر (یهودیان و مسیحیان صهیونیست آمریکا)


1.7 پیروز میدان

سفیانی

سپاه خیر (یهودیان و مسیحیان صهیونیست آمریکا)

1.8 تعداد کشته ها

صد یا چهارصد هزارنفر (اختلاف در روایت)

چند میلیون نفر+ 3/2 میلیون یهودی

1.9 سرانجام کشته ها

حمله ی جانوران برای خوردن لاشه ی مردگان

دفن همه ی مردگان به مدت 7 ماه

1.10 زمینه سازی

نمی خواهد.

همه ی قوای مسیحیان صهیونیست برای زمینه سازی مورد استفاده قرار می گیرد.

1.11 عوارض باور به ...

بی تاثیر در زندگی امروز

حمله به عراق, افغانستان, لبنان، سوریه و شاید ایران ...


1.12 میزان احتمال وقوع

با توجه به انتساب به روایات سفیانی: زیاد

داستانی ساختگی با احتمال وقوع صفر

و پایان ماجرا

ادامه ی فعالیتهای سفیانی (اشغال عراق وعربستان و ...)

ظهور حضرت مسیح (ع)


البته اگر بخواهیم آرماگدون را با روایات اسلامی مقایسه کنیم، این نبرد بیشتر شبیه « فتنه ی روم » است، نه «قرقیسیا ». هر چند که آرماگدون با« فتنه ی روم » نیز اختلافات فاحشی دارد و مقایسه ی این دو نبرد که یکی دروغین و تبلیغاتی است (آرماگدون)، و دیگری جنگی واقعی است (فتنه ی روم)، کاری عبث خواهد بود.

« فتنه ی روم » نبردی است که بر طبق روایات، پس از پیمان شکنی روم (آمریکا و متحدانش) با حضرت مهدی (عج) در می گیرد. بدین صورت که رومیان با وساطت حضرت مسیح (ع)، با حضرت مهدی (عج) پیمان صلح می بندند، اما بعد از  2  یا  3  سال  پیمان  خویش  را  می شکنند  و  به  جنگ  با  مسلمانان می پردازند.(240)  این نبرد که از آن با عنوان « فتنه ی روم » یاد می شود، با نبرد دروغین آرماگدون تفاوت های چشمگیری دارد که مهمترین آن ها عبارتند از:

1 – در آرماگدون محل نبرد بنا بر ادعای صهیونیست ها، دشت هرمجدون است، اما در فتنه ی روم، محل نبرد مطابق روایات، منطقه ای بین صور (در لبنان) تا عکا (در فلسطین) می باشد.(241)

2     – بنابر ادعای صهیونیست ها، نبرد آرماگدون یک جنگ هسته ای و عمدتاً بر عهده ی نیروهای زمینی است، اما در فتنه ی روم مطابق روایات، علاوه بر نیروهای زمینی، نیروهای هوایی و دریایی نیز نقش مهمی دارند و حتی نقش نیرو های دریایی دشمن بسیار برجسته است.(242) (این مطلبی است که با شرایط امروزه ی جهان بسیار مطابقت دارد.

3     – بنابر ادعای صهیونیست ها، در نبرد آرماگدون حضرت عیسی (ع) رهبری صهیونیست ها را بر عهده دارند، اما در فتنه ی روم روایات اسلامی، حضرت عیسی (ع) در ابتدا نقش میانجی صلح را ایفا کرده و پس از پیمان شکنی رومیان نیز به لشکر مسلمانان پیوسته و به عنوان یکی از سرداران حضرت مهدی (عج)، به جنگ با ارتش روم می پردازند.(243)

بنابراین همان طور که ملاحظه کردید، فتنه ی روم روایات اسلامی، شباهت چندانی با جنگ دروغین آرماگدون ندارد

از دیگر جنگ هایی که ممکن است شبیه به نبرد آرماگدون به نظر آید، جنگ حضرت مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع) با دجال است. جنگ مذکور گر چه به احتمال زیاد در فلسطین روی می دهد، اما تفاوت های اساسی با آرماگدون دارد. بعضی از این تفاوت ها عبارتند از:

1 – بنابر ادعای صهیونیست ها، نبرد آرماگدون یک جنگ هسته ای است؛ اما نبرد حضرت مهدی (عج) و حضرت عیسی (ع) با دجال، لزوماً هسته ای نیست.

2 – بنابر ادعای صهیونیست ها، در نبرد آرماگدون حضرت عیسی (ع) رهبری صهیونیست ها را بر عهده دارند؛ اما در فتنه ی دجال، حضرت عیسی (ع) به عنوان یکی از یاران بزرگ حضرت مهدی (عج) در نبرد با دجال شرکت کرده و حضرت مهدی (عج) آن ملعون را می کشند؛ البته بنابر برخی  روایات،  حضرت عیسی (ع)  به  نیابت  از  حضرت مهدی (عج)  دجال  را می کشند.(244) با توجه به این که در قسمت های قبلی مقاله ذکر کردیم که فراماسونری و خدمتگزار همیشگی اش (صهیونیسم) به احتمال زیاد دجال آخرالزمان هستند، به نظر می رسد که صهیونیست ها و بسیاری از یهودیان،  در سپاه دجال و در لشکر  مقابل  حضرت عیسی (ع)  قرار  داشته باشند، نه در رکاب ایشان. این مطلب، دقیقاً بر خلاف ادعای صهیونیست ها در رابطه با حضرت عیسی (ع) و نقش ایشان در آرماگدون است.

3 – بنا بر ادعای صهیونیست ها، « لشکر شر » در آرماگدون، اهالی کشور های  ایران، روسیه، چین، کوبا و کشورهای عربی می باشند؛(245) اما در روایات اسلامی ما  درباره ی  نبرد  با  دجال  و  سایر  نبردهای  دوران  ظهور حضرت مهدی (عج)، از انسان های  مومن  و  معتقد  به  ولایت  حضرت ولی عصر (عج)، به خصوص اهالی خراسان (ایرانی ها) و سپاهیان یمانی، به عنوان لشکریان  « سپاه خیر »  نام برده شده است.(246)  این مسأله،  کاملاً بر خلاف ادعای صهیونیست ها در رابطه با سپاهیان خیر و شر در آرماگدون است.

بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، قضیه ی نبرد حضرت مهدی (عج) و حضرت مسیح (ع) با دجال، شباهت چندانی با نبرد آرماگدون مورد ادعای صهیونیست ها ندارد.


با توجه به مطالب گفته شده درمی یابیم که ما مسلمانان، نباید روایات اسلامی را به آرماگدون ارتباط بدهیم؛ زیرا از یک سو نبرد دروغین آرماگدون به هیچ جنگی در روایات اسلامی شباهت ندارد و از سوی دیگر نیز اگر ما آرماگدون را (در حالی که نبرد واقعی نیست) به رسمیت بشناسیم، به نقشه ی شیطانی ماسون ها مشروعیت می بخشیم.

همان طور که ملاحظه فرمودید، تبلیغ جنگ دروغین آرماگدون، از اهمیت بسیاری برای دستگاه فراماسونری و خدمتگزاران آن (صهیونیست ها) برخوردار است. به همین دلیل، آن ها از طرق مختلف به تبلیغ این جنگ دروغین پرداخته اند که از آن جمله می توان به تأسیس کمپهای نوانجیلی، ساخت بازیهای کامپیوتری آخرالزمانی، فیلم ها و... اشاره کرد. در ادامه ی بحث، ما به چند نمونه از آن ها اشاره می نماییم:

1 – بازی کامپیوتری (Left Behind) که اخیراً وارد بازار شده است، نمونه ای از تلاش های ماسون ها و صهیونیست ها در جهت انجام اهداف آخرالزمانی است.  در این بازی،  شخصی  که در  نقش  قهرمان  داستان،  ایفای نقش می کند، عضو یک گروه نوانجیلی به نام گروه محنت می شود و باید سربازانی  برای  لشکر  حضرت مسیح (ع)  فراهم  کند  و  برای  آرماگدون زمینه سازی نماید.(247) (البته در این بازی، سازمان ملل  که  برای  صلح؟!  تلاش  می کند  و  مانع  فعالیت های  جنگجویان صلیبی  (یاران مسیح) می شود؟!، به عنوان  سازمانی  که  زیر  نظر  دجال فعالیت می کند، معرفی می گردد؛ هر چند که قبلاً اثبات کردیم که سازمان ملل، کاملاً در راستای اهداف فراماسون ها و صهیونیست ها فعالیت می کند و در اصل یک سازمان ماسونی است).

در فیلم تبلیغاتی این بازی، حرکت های شیطنت آمیزی مشاهده می شود. برای مثال در صحنه ای که بازگشت حضرت مسیح (ع) را به زمین نشان می دهد، ساعت شنی که نماد حضرت مسیح (ع) است، در آمریکا و در محل خرابه های برج های دو قلوی تجارت جهانی نیویورک به زمین فرود می آید. در واقع با این کار، سازندگان و حامیان بازی مذکور، خواسته اند تا حادثه ی ساختگی 11 سپتامبر را به عنوان زمینه ساز بازگشت مسیح معرفی کنند و به دنبال  این  مسأله،  مسلمانان  را  که  در  ظاهر  بانیان حادثه ی 11 سپتامبر بودند؟!، به عنوان پیروان دجال معرفی نمایند. ((نعوذبالله) در تبلیغات آن ها، حضرت مهدی (عج) دجال است.)

در صحنه های دیگر فیلم تبلیغاتی این بازی، صحنه هایی از تخریب شهرهای بزرگ آمریکا و اروپا از جمله نیویورک، لندن، پاریس و ... به چشم می خورد. همانگونه که مستحضر هستید، بنابر تبلیغات موذیانه ی کشورهای غربی، بمب گذاری شهر های اروپا از جمله بمب گذاری شهر لندن به دست مسلمانان انجام گرفت.(248)  با توجه به این  مطلب،  به  نظر می رسد که هدف سازندگان این فیلم تبلیغاتی از نشان دادن صحنه های مربوط به تخریب شهرهای اروپا و آمریکا، القای این مطلب بوده است که مسلمانان که همواره؟! در شهرهای اروپا و آمریکا بمب گذاری می کنند؟!، دشمنان کشورهای غربی و پیروان دجال هستند!

با توجه به توضیحات فوق، درمی یابیم که در پس ظاهر جذاب بازی کامپیوتری (Left Behind)، افکار شیطانی نهفته است و هدف از ساخت آن، بدنام ساختن مسلمانان، و توجیه جنگ های آخرالزمانی فراماسونری (به رهبری آمریکا) علیه کشورهای اسلامی می باشد.








2 – کشور ماسونی آمریکا در راستای اجرای اهداف آخرالزمانی، و به منظور تأمین سرباز برای ایجاد حکومت شیطانی، کمپ های نوانجیلی در سراسر این کشور تأسیس کرده است که در این کمپ ها به شست و شوی مغزی کودکان پرداخته و به بهانه ی بازگشت مسیح (ع)، آن ها را ترغیب به شرکت در ارتش آمریکا در دوران جوانی می نمایند. مسئولین این کمپ ها، حتی به جای استفاده از عبارت ارتش آمریکا، از عبارت ارتش خدا (یا ارتش مسیح) استفاده می کنند؛ زیرا به ادعای آنان، ارتش آمریکا ارتشی است که برای بازگشت مسیح (ع) تلاش می کند. در مورد یکی از این کمپ ها که  از  بقیه  فعال تر  است  و  کمپ عیسی  یا  (Jesus Camp)  نام  دارد، فیلم های مستند بسیاری تهیه شده است که بعضی از آن ها در این بخش از مقاله مورد بررسی قرار می گیرند:

1 – در این فیلم که یک فیلم تبلیغاتی برای (Jesus Camp) است، اطلاعات جالبی درباره ی این کمپ به دست می آید: در بخشی از فیلم، کودکانی ملاحظه می گردند که بعضاً با لباس های رزمی به بازی هایی که شبیه تمرینات نظامی هستند، می پردازند تا در آینده بتوانند در ارتش خدا (ارتش آمریکا؟!) قرار بگیرند و بتوانند در آرماگدون از مسیح (ع) حمایت کنند! (در یکی از صحنه های آغازین فیلم، تصویر پرچم آمریکا،  در  کنار  پرچمی  که  اوانجلیکال ها  به  پرچم  ارتش  حضرت مسیح (ع) منسوب می کنند، به چشم می خورد.)

در بخشی از فیلم، کودکی نوانجیلی ملاحظه می گردد که در مقابل دوربین  می گوید: « ما   نسل   کلیدی   هستیم   که   مسیح (ع)   را باز  می گردانیم! »

در قسمت دیگری از فیلم، خانم پاستور بکی فیشر (رییس کمپ) صراحتاً می گوید: « اگر  به  دشمنانمان  توجه  کنیم،  خواهیم  دید  که آن ها توجه خود را بر کودکان متمرکز می کنند. به طوری که در فلسطین و پاکستان، کمپ هایی شبیه کمپ های ما وجود دارند که در آن ها طرز کار کردن با نارنجک دستی و مسلسل را به کودکان (نه جوانان!) یاد می دهند. » (خانم بکی فیشر عمداً کلمه ی کودکان را به کار می برد تا اعمال شیطانی کمپ های اوانجلیکالی را توجیه کند، زیرا همان طور که می دانیم، در اسلام تکلیفی بر کودکان نیست و تنها به کودکان مسلمان، آموزش های بنیادی اعتقادی (مانند نماز و روزه) داده می شود و مسایل مهمی همچون جهاد در برابر ظالمین، در سنین جوانی  که  سنین  تکلیف  است  و  بینش  جوانان  رشد  یافته  است،  به آن ها آموخته می شود. در ضمن جوانان جهادگر مسلمان، به هیچ کشور دیگری حمله نمی کنند، بلکه در مقابل ظلمی که به آن ها در خانه ی خودشان روا داشته می شود، به پا می خیزند.)

در بخش پایانی فیلم، گوینده می گوید: « ما (اوانجلیکال ها) در حدود %25  جمعیت  آمریکا (حدود 80 میلیون نفر)  را  تشکیل  می دهیم  و کمپ های  فراوانی  مانند (Jesus Camp)  در  سراسر  آمریکا  داریم. دامنه ی نفوذ ما به همه جا از جمله کاخ سفید و کنگره نیز کشیده شده است و در انتخابات آمریکا نقش مهمی بازی می کنیم. »

در یک نما از بخش پایانی فیلم، تصویر « Ted Haggard » (کشیش برجسته ی اوانجلیکالی که در سال 2006 به دلیل اثبات همجنس بازی و  مصرف  مواد مخدر،  از  مقام  کشیشی  خلع  شد)،(249)  به  چشم می خورد که به تبلیغ اوانجلیسم و حمایت از کمپ هایی همچون (Jesus Camp) می پردازد! حضور این کشیش فاسد در فیلم های تبلیغاتی (Jesus Camp) و سایر فیلم های تبلیغاتی اوانجلیکال ها، خود شاهد مهمی است که دروغ بودن ادعای مسئولان (Jesus Camp) و سایر موسسات نوانجیلی را درباره ی تعلیم مسایل اخلاقی به کودکان نشان می دهد.









2 – در این فیلم که مجدداً از فیلم های تبلیغاتی (Jesus Camp) اقتباس شده است، نکات بسیار مهمی به چشم می خورد که بعضی از آن ها به شرح زیرند:

در ابتدای فیلم، خانم پاستور بکی فیشر (رییس کمپ) به شکل ناخواسته پرده از نیت سودجویانه ی کمپ های انجیلی پرده برمی دارد  و عنوان می کند: « اگر به جمعیت جهان دقت کنیم، متوجه می شویم که یک سوم جمعیت جهان را کودکان زیر 15 سال تشکیل می دهند. به همین دلیل اگر ما قصد انجام برنامه ای را داریم، باید بر روی کودکان زیر 15 سال برنامه ریزی کنیم. »

در ادامه خانم پاستور بکی فیشر می گوید: « اگر به دشمنانمان توجه کنیم، خواهیم دید که آن ها توجه خود را بر کودکان متمرکز می کنند. به طوری که در فلسطین و پاکستان، کمپ هایی شبیه کمپ های ما وجود دارند که در آن ها طرز کار کردن با نارنجک دستی و مسلسل را به کودکان (نه جوانان!) یاد می دهند . آن ها (مسلمانان) به کودکان یاد می دهند تا جان خود را برای اسلام  فدا کنند. من هم می خواهم به کودکان یاد بدهم که جان خود را برای انجیل فدا کنند، همان طور که مسلمانان این کار را انجام می دهند؛ اما در هر حال نکته ی مهم اینجا است که حق با ما است (نه مسلمانان)! »

در بخشی از فیلم دیده می شود که مربیان این کمپ، کودکان را به حالت خلسه می برند و از این  کار  برای  جلب  توجه  دیگران  استفاده می کنند. نکته ی بسیار مهمی که در این رابطه باید به آن اشاره کنیم، این است که به فرض این که این کار ها نیز واقعی باشند، دلیل بر حقانیت این گروه ها نیستند. زیرا فرو رفتن در حالت خلسه، دلیل بر استفاده از تعالیم الهی نیست، بلکه شیاطین و جن های کافر نیز توانایی انجام چنین اعمالی را دارند. برای مثال، در احادیثی از معصومین (ع) ذکر شده است که مسلمانان بهتر است از معاشرت با جنیان بپرهیزند، زیرا ممکن است که ناخواسته با جنیان کافر مواجه شده و آنان با انجام اعمال خارق العاده (که جزء ویژگی های ذاتی جنیان است و خداوند به آن ها اعطا کرده است)، انسان ها را فریب داده و خودشان ادعای خدایی کنند و انسان ها را از راه راست منحرف نمایند.(251) مطلب مهم و عجیبی که در مورد (Jesus Camp) وجود دارد، این است که محل این کمپ، در کنار دریاچه ای به نام (دریاچه ی شیاطین) یا (Devils Lake)  قرار  دارد(252)  و  توجه  به  این  نکته  نیز تأمل برانگیز است.







3 – سومین فیلمی که در مورد (Jesus Camp) وجود دارد، فیلمی مستند در مورد این کمپ است. این فیلم، واقعیات مهمی را بیان می کند که بعضی از آن ها به قرار زیرند:

در ابتدای فیلم، یکی از مربیان کمپ در حالی که چکشی در دستش گرفته است،  در  جمع  کودکان  و  خانواده هایشان  می گوید:  « امروز می خواهم به شما (کودکان) نشان دهم که می توانید در موقع مناسب، انسان متفاوتی باشید؛ می توانید تهاجمی باشید، می توانید بجنگید. امروز می خواهیم قدرت دولت شیطان (ایران؟!) را بشکنیم؛ آنهایی که قصد دارند به مدارس شما هجوم آورند و مسیح (ع) را از قلبتان بیرون بکشند؟! هنگامی که دولت ما، دولت عراق را نابود کرد، من ایمان آوردم به این که خداوند دارد از طریق دولت ما (آمریکا) با ما حرف می زند؟! حال، می خواهم ببینم که چه کسی می خواهد این فنجان ها را که نماد قدرت دولت شیطان هستند، بشکند؟ چه کسی داوطلب می شود؟»

در ادامه ی فیلم ملاحظه می گردد که که فنجان هایی بر روی میز ها قرار گرفته اند و روی هر کدام از آن ها کلمه ای نوشته شده است. این فنجان ها بنا به ادعای مربی کمپ، نماد قدرت دولت شیطانی (ایران؟!) هستند و کودکان باید برای افزایش شجاعت خود، این لیوان ها را بشکنند. کودکان نیز تک تک می آیند و به نام مسیح (ع) این لیوان ها را می شکنند تا به خیال خود قدرت شیطان را نابود کنند. پس از این مراسم روحانی؟! کودکان تحت تأثیر قرار می گیرند و گریه می کنند!

در  پایان  فیلم،  خانم  پاستور بکی فیشر (رییس کمپ)  به  کودکان می گوید: « این  پیشگویی ها (پیشگویی های مکاشفات یوحنا)  را بگیرید و با آن ها (مسلمانان، به خصوص ایرانیان) بجنگید. »






آخرین خبر درباره ی (Jesus Camp) این که کمپ مذکور، در اواخر سال 2006، در دام فیلم های مستند و تبلیغاتی خود افتاد و مجبور به تعطیلی شد؛ بدین ترتیب که به دلیل ترویج خشونت در کودکان و شست و شوی مغزی آنان (که درفیلم های تبلیغاتی و مستند (Jesus Camp) به وضوح ملاحظه می گردد)، این کمپ مورد هجوم افرادی که خط مشی آن را نادرست می دانستند، قرار گرفت و خسارات مالی فراوانی دید. به همین دلیل مسئولان (Jesus Camp) و در رأس آن ها خانم بکی فیشر تصمیم گرفتند تا کمپ را برای مدت چند سال تعطیل کنند.(254) البته لازم به ذکر است که کماکان کمپ های نوانجیلی مشابه (Jesus Camp) در سراسر آمریکا به فعالیت خود ادامه می دهند و تعطیلی (Jesus Camp)، تأثیری بر آن ها نداشته است.




18 – ترویج کتاب ها و فیلم هایی در مدح جادوگری و انتشار آن  در  بین  کودکان  از  جمله (Harry Potter)

یکی از ترفند های خطرناک دستگاه شیطانی فراماسونری برای اجرای اهدافش، تلاش برای انس دادن انسان ها (به خصوص کودکان) با سحر، جادو و تعالیم شبه کابالایی می باشد. قبل از ارایه ی توضیحات بیشتر در این زمینه، توجه شما را به بحث های مقدماتی زیر جلب می کنیم:

در تمام ادیان الهی، سحر و جادوگری نکوهش شده است و جزء امور ممنوعه می باشد.(255) در دین اسلام نیز احادیث و روایات بی شماری از معصومین (ع) پیرامون ممنوعیت سحر بیان شده است. برای نمونه در این زمینه می توان به حدیث زیر از امام صادق (ع) به نقل از جد بزرگوارشان حضرت علی (ع) اشاره کرد:


« عَنِ الْبَزَّازِ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ (ع) أَنَّ عَلِیّاً (ع) قَالَ:



مَنْ تَعَلَّمَ شَیْئاً مِنَ السِّحْرِ قَلِیلًا أَوْ كَثِیراً فَقَدْ كَفَرَ وَ كَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ وَ حَدُّهُ أَنْ یُقْتَلَ إِلَّا أَنْ یَتُوبَ. »(256)


« از بزاز از ابی البختری از جعفر (صادق (ع)) از پدرش (ع) از حضرت علی (ع) نقل شده است که فرمودند:

هر كس چیزی از سحر بیاموزد، زیاد باشد یا كم، كافر شده است و سرانجام كارش  با  خدایش  است؛  و  حدش  این  است  كه كشته  شود،  مگر  اینكه توبه كند. »


این حدیث خود به روشنی نشان می دهد که جادوگری گناه بسیار بزرگی است و حکم سنگینی دارد.

اما در جهان امروز که ارزش ها دگرگون شده است و همه چیز به صورت وارونه معرفی می گردد، کتاب ها و فیلم های زیادی در مدح و ستایش جادوگری نوشته  و  ساخته  می شود.  متأسفانه  مخاطب  بسیاری  از  این  کتاب ها  و فیلم ها، کودکان هستند.


بدین ترتیب بسیاری از کودکان از دوران خردسالی با سحر و  جادوگری  آشنا می شوند و با توجه به این که در آنان رشد شناختی کامل نیست، بسیاری از آن ها آرزو می کنند که ای کاش  به جای قهرمان  کتاب ها  و  فیلم ها  بودند  و می توانستند هر چیز که می خواستند برای خود مهیا کنند.

متاسفانه امروزه بازار بسیاری از این کتاب ها و فیلم ها بسیار داغ است و بعضی از آن ها در زمره ی پرفروش ترین کتاب های تاریخ قرار دارند. از جمله ی این کتاب ها و فیلم ها می توان به (علی بابا و چهل دزد بغداد)، (علاءالدین و چراغ جادو)، (Harry Potter) و (Shrek) اشاره کرد. در بین کتاب ها و فیلم های مذکور، (Harry Potter) هم از نظر میزان فروش و هم از نظر میزان تأثیر، موقعیت ویژه ای دارد.



داستان های (Harry Potter) که در زمره پرفروش ترین کتاب های تاریخ قرار گرفتند




داستان های (Harry Potter) در زمره ی پرفروش ترین کتاب های تاریخ قرار گرفته و از آن انیمیشن ها و فیلم های زیادی ساخته شده است؛ شهرت این مجموعه داستان ها به حدی است که کتاب ها و فیلم های (Harry Potter) از نظر  درآمدزایی  نیز  در  بین  درآمدزاترین  کتب  و  فیلم های  تاریخ،  جای گرفته اند.(257)

در این بین،  شواهد  مهمی  وجود  دارند  که  نشان  می دهند  داستان های (Harry Potter) واضحاً در جهت اهداف شیطانی فراماسون ها و صهیونیست ها تولید شده اند. از جمله ی این شواهد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 – تعالیم جادوگری (Witchcraft) که (Harry Potter) به کرات  از  آن ها  بهره می برد، قرابت بسیار زیادی با تعالیم شیطان پرستی و همین طور کابالا دارد. به طوری که علایم و وسایل و عباراتی که در (Witchcraft) به کار برده می شوند، عمدتاً همان علایمی هستند که در کابالا و شیطان پرستی به کار می روند. از جمله ی این علایم می توان به علامت های الحادی چون ستاره ی شش گوش، (Baphomet) و ... اشاره کرد که در شیطان پرستی، تعالیم کابالا (و تعالیم فراماسونری که برگرفته از تعالیم کابالا است)، و نیز تعالیم (Witchcraft) به خصوص (Black Witches = جادوگران شیطانی) مشترک  است.(258)   بدین ترتیب  می توان  چنین  دریافت  که  فیلمی  که از  جادوگری (Witchcraft)  حمایت  می کند،  از  تعالیم  مشابه  مانند شیطان پرستی و ... نیز حمایت می کند.

2 – الهه ی جادوگری (Witchcraft) و خدای جادوگران، (Baphomet) است.(259) این الهه (که حتماً در قسمت های قبلی مقاله با آن آشنا شده اید)، برای شیطان پرستان، کابالیست ها و فراماسون ها نیز مقدس بوده و نماد شیطان می باشد. بنابراین گروه های جادوگری (Witchcraft) نیز،  به مانند شیطان پرستان،   کابالیست ها   و   فراماسون ها،  شیطان   ر ا  تقدیس می کنند.(260) با این اوصاف می توان گفت که فیلم (Harry Potter) نیز که به ترویج جادوگری می پردازد، عقاید شیطان پرستی و فراماسونری را به صورت  غیر مستقیم  ترویج  می نماید؛  چرا  که  این  گروه ها  نیز  همانند گروه های جادوگری، به (Baphomet) اعتقاد دارند.




همان طور که ملاحظه می فرمایید, (Baphomet) خدای جادوگران نیز می باشد. قبلا اشاره کردیم که شیطان پرستان, کابالیست ها و ماسون ها نیز  (Baphomet) را تقدیس می کنند.



3 – تعالیم  جادوگری (Witchcraft)  چه  از  نوع  خوب (White)  و  چه  از نوع بد (Black)، همگی برپایه ی تفکرات الحادی و جاهلی (Paganism) شکل گرفته اند(261) و پذیرفتن این تعالیم، مستلزم نفی مذهب است. بنابراین کودکانی که در کودکی به جای آموختن کتب الهی و تعالیم مذهبی، فنون و تعالیم الحادی را در داستان ها می آموزند، زمینه ی مستعدتری برای پذیرش کفر و الحاد در دوران بزرگسالی خواهند داشت.

بدین ترتیب همان طور که ذکر شد، گروه های جادوگری (Witchcraft)، هم شیطان پرستی (Satanism) و هم تعالیم جاهلی و الحادی (Paganism) را ترویج می کنند.

4 – تعالیم  الحادی  کابالا  که  سرمنشأ  تفکر فراماسونری است،(262)  شباهت بسیار  زیادی  با  جادوگری (Witchcraft) دارد؛(263)  بنابراین  هنگامی  که  از طریق  داستان هایی  مانند (Harry Potter)،  جادوگری (Witchcraft)  ترویج می شود، عملاً تعالیم ماسونی کابالا نیز رواج می یابد و بدین ترتیب ذهن کودکان  برای  پذیرش  تعالیم  فراماسونری  در  دوران  بزرگسالی،  آماده تر می گردد.



شباهت فراوانی بین جادوگری (Witchcraft) و تعالیم ماسونی کابالا (Kabbalah) وجود دارد



5 – در داستان های (Harry Potter)، از نماد های فراوانی استفاده شده است که بسیاری از آن ها در گروه های مخفی، ماسونی و صهیونیستی نیز استفاده می شوند. برای مثال، سنگ فیلسوفان (Philosopher's Stone) که نام یکی از داستان های (Harry Potter) است،(264)  دارای مفاهیم  کابالایی  و  ماسونی  است؛  زیرا  نماد  سنگ  فیلسوفان،  ستاره ی شش گوش (Hexagram) می باشد(265) که قبلاً پیرامون مفاهیم الحادی و ماسونی آن مفصلاً بحث کردیم. از سوی دیگر، لباس های سیاه رنگ (Harry Potter) و دوستانش نیز کاملاً مشابه لباس های افرادی است که در گروه های مخفی  و  ماسونی  مانند (Skull & Bones) و ...  فعالیت  می کنند.  این مثال ها، بخشی از حرکت های مخفیانه و شیطانی است که در جهت زیبا جلوه دادن نماد های مخفی و ماسونی در داستان های (Harry Potter) صورت می گیرد.



(Harry Potter) و سنگ فیلسوفان. (نام یکی از داستان های (Harry Potter)). توجه کنید که نماد سنگ فیلسوفان, Hexagram است که یک نماد کاملا الحادی و ماسونی است.


بدین ترتیب همان طور که ملاحظه فرمودید، گسترش کتاب ها و داستان هایی همچون  (Harry Potter)  نیز  تحت  نفوذ  تشکیلات  جهانی  فراماسونی انجام شده است و هدف از آن، تهاجم به ذهن پاک کودکان و جذب کردن آنان به سمت تعالیم الحادی، شیطانی و ماسونی در آینده می باشد؛ وگرنه یک نویسنده ی   آماتور و   یک   داستان   بی محتوا   و   ضعیف،   به   هیچ   عنوان نمی توانستند به چنین شهرت جهانی دست یابند.


بنابراین چه خوب است که فرزندان و کودکانمان را با داستان های ناب و اصیل ایرانی و اسلامی بپرورانیم و ذهن آنان را از کودکی، در جهت تعالیم الهی سازمان دهیم. یقیناً این کار می تواند سلامت روحی کودکان امروز و جوانان فردای جوامع اسلامی را تأمین نماید و آنان را در ساختن آینده ای روشن برای دنیای اسلام، آماده کند.

منبع:http://shariaat.mihanblog.com
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    چنددرصد راجع فراماسونری اطلاع داشتید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 83
  • کل نظرات : 39
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 34
  • باردید دیروز : 63
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 722
  • بازدید سال : 6,711
  • بازدید کلی : 137,917